سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمان - مطهره شفیعی: آیت ا... سید محمد موسوی بجنوردی را همگان به اسم فقیهی می‌شناسند که به مسائل روز آشنایی کاملی دارد و تلفیق حقوق و اسلام را بسیار خوب توضیح می‌دهد. قدرت جذب بسیار بالایی هم دارد چنانکه خودش تعریف می‌کند چه ارشادهایی به دختران خارجی داده و آنها را به راه درست هدایت کرده است البته با شیوه خاص خودش که همان درک شرایط مکان و زمان است. اکنون که بحث برابر دیه درکشور داغ است به سراغ او رفتیم تا نظر اسلام را در این باره بدانیم‌. موسوی بجنوردی این برابری را در مقطع فعلی به صلاح نمی‌داند. نظرش در مورد قانون ارث هم همین است و تاکید می‌کند مرد به دلیل عهده دار بودن اداره اقتصادی خانواده باید از حق ارث و دیه بیشتری از زن بهره‌مند شود. در بخش دیگری از این گفت وگو تاکید می‌کند که منعی برای ریاست جمهوری زنان وجود ندارد؛ همان طور که در شورای عالی قضا تاکید کرده بود نباید منعی برای قاضی شدن زن‌ها گذاشته شود. متن کامل گفت‌وگوی آیت‌ا... موسوی بجنوردی در ادامه می‌آید:


در جامعه ایران تصور می‌شود که ارزش بیشتری به جنس مذکر داده می‌شود، این تفاوت و به نوعی تبعیض در خانواده‌ها نمایان است که نمونه آن قانون دیه یا ارث است. شما به عنوان یک فقیه چه پاسخی به این دغدغه‌های قشر مونث دارید؟

در مسئله زن و مرد باید به این موضوع تاکید کنم که در اسلام نه مرد افضل از زن و نه زن افضل بر مرد است. چون ملاک فضیلت در اسلام، جنسیت نیست پس نمی‌توانیم بگوییم مرد افضل است بر زن و از آن طرف هم یک فمینیست بگوید زن افضل‌تر از مرد است. ملاک فضلیت در اسلام 3 چیز است که اولی علم است؛ یعنی آن که دانشمند است، افضل است حال چه زن باشد و چه مرد. اگر زن دانشمند است و علم مرد کمتر باشد، زن افضل است و اگر مرد علم بیشتر داشته باشد، او افضل است پس یکی از ملاک افضلیت در اسلام، علم است. ملاک دوم در اسلام برای افضلیت، تقوای بیشتر است یعنی اگر تقوای زن بیشتر باشد، افضل بر مرد است و اگر مرد با تقواتر باشد، او افضل‌تر است. پس در اینجا هم می‌بینیم که ملاک جنسیت نیست و به تقوا توجه می‌شود. ملاک سوم، جهاد اکبر یعنی مبارزه با نفس است. آن کسی که با نفس حیوانی خودش مبارزه کرد، افضل است. می‌دانید که انسان، موجود 2 بعدی است یک بعد انسانی و یک بعد حیوانی دارد. بعد حیوانی ما همین جسم ماست که تمام غرایز حیوانی را به طور اکمل داریم و بعد انسانی ما را به ملکوت اعلی می‌برد. این بعد حیوانی ما همیشه ما را به انحراف می‌کشاند. انسانی که مبارزه با نفس حیوانی یعنی شهوت، غضب، طمع و حسد کند، جهاد اکبر کرده است پس اگر اخلاق حیوانی را رها کنیم، افضل هستیم. اگر زن، مبارزه با نفس بیشتری کند، افضل است و اگر مرد مبارزه کند، او افضل است‌. پس تکرار می‌کنم که ملاک فضیلت 3 چیز است علم، تقوا و مبارزه با نفس حیوانی. اینها به نفس انسانی باز می‌گردد و انسانیت جنس مذکر و مونث ندارد. وقتی می‌شنویم فلان مرد، فلان زن و? فلان کردند مربوط به بعد?حیوانی ماست چون در غیر این صورت، هویت انسان به این نیست. هویت انسان به نفس ناطقه است. به قول فلاسفه صورت نوعی انسان، نفس ناطقه است که زن و مرد ندارد و فوق این است. زن بودن و مرد بودن بعد حیوانی ماست به قول ملای رومی «ای برادر تو همان اندیشه‌ای، مابقی تو استخوان و ریشه‌ای». حقیقت انسان همان اندیشه و همان نفس ناطقه است. در اسلام هیچگاه جنسیت ملاک فضیلت نیست.

اگر برابر هستند، پس چرا ارث زن نصف ارث مرد است؟

ببینید؛ مسئولیت اقتصادی در خانه با مرد است و زن هیچگونه مسئولیت اقتصادی ندارد؛ اصلاً زن مصرف است. در نظام حقوقی اسلامی، تمام زندگی بر عهده مرد است، او باید تمام نیازهای خانه را تامین کند و تمام نیازهای زن از جمله? لباس، پزشکی و خوراک و... را تهیه کند. طبیعی است فردی که مسئولیت اقتصادی خانواده دارد و این در شرایطی است که زن همیشه مصرف بوده، اگر ارث او را دو برابر کردند، نشانه افضل بودن مرد نیست بلکه معنایش این است که مرد مسئولیت اقتصادی دارد و نفقه زن بر عهده مرد است پس باید ارث بیشتری ببرد.

عنوان فرمودید زن مصرف کننده تعریف می‌شود اما به نظر می‌رسد در زمانه کنونی، زنان هم مانند مردان کار می‌کنند و علاوه بر آن، مسئولیت اداره خانه و تربیت فرزندان را هم دارند.

من این پاسخی که می‌خواهم بدهم را خط قرمز نمی‌دانم. اگر روزی رسیدیم که جامعه به این شکل شد که نفقه زندگی به عهده زن و مرد است، آنجا این بحث مطرح می‌شود که آیا ارث مرد باید دو برابر زن باشد یا خیر. نمی‌شود مرد عهده‌دار نفقه باشد، بار اداره زندگی را بر دوش بکشد و بعد بحث کنیم که آیا ارث باید نصف باشد یا نه. این غلط است.

اما الان زن و مرد برای تامین مایحتاج حداقلی زندگی مجبور به کار هستند. وضعیت اقتصادی را هم که خودتان خبر دارید.

وقتی من می‌گویم، منظورم تمام جامعه است اما شما قشر خاصی را می‌گویید. من هم معتقدم زنان این قشر خاص باید پولهایشان را برای خودشان نگه دارند اما زنان ایرانی به دلیل عشق و علاقه‌ای که دارند، پولشان را صرف زندگی می‌کنند. زنان می‌توانند یک ریال پولشان را در خانه خرج نکنند و کنار بگذارد چون تامین زندگی برعهده مرد است. این نفقه زن هم حکم دین را بر عهده مرد دارد نه اینکه اگر دارد، باید بدهد. مرد باید نفقه را بدهد‌. نفقه پدر، مادر، برادر و خواهر حکم تکلیفی است یعنی اگر دارد، باید بدهد اما نفقه زن را اگر ندارد هم بر عهده‌اش می‌آید. پس ما باید این واقعیت را قبول کنیم که زندگی این طور نیست که تمامش بر عهده زن و مرد است. در یک قشری این طور است اما برای اکثریت جامعه فقط مرد کار می‌کند بنابراین ما نمی‌توانیم در قانون، تبعیض قائل شویم. شرع بر همین اساس گفته است مرد در ارث، 2 برابر زن می‌گیرد. این منافات با عدالت ندارد و بر خلاف عدالت نیست که بگوییم ارث مرد 2 برابر زن است. در اینجا خوب است معنای عدالت را بگوییم که در قرآن آمده است: به هر کس، به مقدار فضیلتش بدهید. شما وقتی آمدید در قانون گفتید نفقه زن و خانواده بر عهده مرد است و زن مسئولیت مالی ندارد‌، طبیعی است که در مقام قانونگذاری باید ارث مرد را دو برابر زن بدانیم. این عین عدالت است و بر خلاف تبعیض نیست که پرسیده شود چرا مردان 2 برابر زنان می‌گیرند.

الان بحثی در مجلس مطرح است که می‌گوید دیه زن و مرد را برابر کنند. آیا از نظر شرعی می‌توان دیه زن و مرد را یکسان کرد؟

در این مورد دیه مرد تا ثلث با زن مساوی است.

این ثلث را می‌شود بیشتر توضیح دهید؟

در روایت داریم که از حضرت در مورد میزان دیه سوال می‌کنند و ایشان می‌فرمایند اگر یک انگشت زن قطع شود، ده شتر دیه دارد. قطع دو انگشت 20 شتر، قطع 3 انگشت 30 شتر است اما اگر 4 انگشت شد، می‌شود 20 شتر. اینجا تعجب کردند که چگونه 3 تا انگشت، 30 شتر است اما 4 انگشت می‌شود 20 شتر. حضرت فرمودند دیه زن با مرد تا ثلث دیه برابر است، اگر از ثلث تجاوز کرد نصف می‌شود.

سوال هم همین است که چرا نصف می‌شود؟

با توجه به صحبت‌های اول مبنی بر اینکه مسئولیت اقتصادی بر عهده مرد است در اینجا هم باید گفته شود کسی که نان‌آور خانواده است یا خرج خانه را می‌دهد، اگر برود، بیشترین ضربه به خانواده می‌خورد تا کسی که خودش مصرف است. مسئله دیه هم جنبه اقتصادی دارد و آن موضوع نباید اینگونه تعبیر شود که مرد افضل از زن است چون به اعتبار مسئولیت اقتصادی این تصمیم گرفته شد. اگر مرد خانواده برود، ضربه مهمی? به آن خانه می‌خورد. اگر زن برود، خانواده پاشیده می‌شود و رکن خانواده می‌رود اما رکن اقتصادی ضربه نمی‌خورد و تنها ضربه عاطفی و اجتماعی می‌خورد بنابراین اگر جامعه به این رسید که نفقه بر عهده هر دو(زن ومرد) است و آنها می‌روند کار می‌کنند (البته همه جامعه و? نه فقط قشر خاصی)، در آنجا می‌توان موضوع برابری دیه را مطرح کرد اما وقتی در این زمانه که کل جامعه این طور نیست و قانون هم برابری دیه را نمی‌گوید، نفقه بر عهده مرد است و زن هیچ مسئولیت اقتصادی ندارد بنابراین بحث را باز می‌گذارم که اگر روزی جوامع بشری به اینجا رسید و هر 2 در کل جامعه عهده دار نفقه خانواده شدند، جای بحث باشد.

پس در این مقطع برابر دیه زن و مرد را منطقی نمی‌دانید.

من در این مقطع عقلانی نمی‌دانم که دیه زن و مرد با هم برابر باشد. وقتی قانون می‌گوید عهده دار زندگی و پرداخت کننده نفقه، مرد است، بعد بیایید بگوییم دیه آنها برابر است، این تناقض است. احکام اسلام بر مبنای عدالت اجتماعی است، عدالت برابری دیه را اقتضا می‌کند. باید این فکر را فراموش کنیم. این طور نیست که? چون مرد فضیلتش بیشتر است، دیه‌اش دو برابر است و در ارث دو برابر می‌گیرد.? در اینجا بحث مردسالاری هم نیست. اصلا در اسلام آنچه بر ما سالاری دارد ارزش است؛ نه مردسالاری است و نه زن سالاری.

اما باید قبول کنیم که در جامعه ما مردسالاری حاکم است.

فرهنگش خراب است و این را اسلامی نمی‌دانم‌. برای اسلام، ارزش سالاری اهمیت دارد. با تقوا بودن و مبارزه با نفس در اسلام ارزش است.

الان به وفور در جامعه دیده می‌شود که مردان به زنانشان می‌گویند که مثلا فلان جا بروند یا نروند یا فلان کار را بکنند یا نکنند. این جا هم بحث اسلامی مطرح می‌کنند که مرد باید از زنش محافظت کند. واقعا اسلام این را گفته است؟

این مسائل جای بحث دارد. زن برده نیست که هر کاری می‌خواهد انجام دهد، از شوهرش اجازه بگیرد. زن در مسائل واجبات، مسائل اخلاقی و در تحصیل علم، صله رحم، مجلس روضه و کلاسهای آموزشی و ... آزاد است. منافاتی هم با حق زوجیت ندارد. مرد ساعت 8 صبح می‌رود و ساعت 4 بعد ازظهر برمی‌گردد. زن در این مدت می‌خواهد درس بخواند و به دیدن اقوامش برود که حرفی در آن نیست. اینطور نیست که زن را برده حساب کنیم که باید در همه حرکاتش از مرد اجازه بگیرد. زن در زمانی که شوهرش خانه است، برای خروج از خانه می‌تواند اجازه بگیرد.

اشاره کردید که زن و مرد با هم برابر هستند، پس چرا زنان نمی‌توانند قاضی شوند؟

من 2 دوره در شورای عالی قضایی عضو بودم و از اولین افرادی بودم که به این موضوع اعتراض کردم. نظر من این است که شرط قاضی شدن، مرد بودن نیست و مقاله بلندی هم در این باره نوشتم. زن هم می‌تواند قاضی شود و مرد هم می‌تواند. در قرآن ملاک قضاوت، عادل بودن و داشتن علم قضاوت است اینکه حالا مرد باشد یا زن باشد، مهم نیست و فرق ندارد.

موضوع دیگری که طی سال‌های اخیر بارها مطرح شده اما هیچگاه به نتیجه نرسیده، بحث ریاست جمهوری زنان است. چرا زنان نمی‌توانند رئیس‌جمهور شوند؟

به نظر من زنان هم می‌توانند رئیس‌جمهور شوند. چون اینکه گفته شده کاندیدای ریاست جمهوری باید از رجال سیاسی باشد، درعرب رجل به معنای مرد نیست و معنای آن شخصیت است. می‌گویند فلان فرد رجال علم است یعنی شخصیت علمی است. ما فارسی‌زبانان تصور می‌کنیم رجال یعنی مردان که اگر اینگونه بود، می‌نوشتند از مردان باید کاندیدا شوند. چرا کلمه عربی را آوردند؟ رجال در عرب به معنی مردان نیست. بنابراین در قانون اساسی ابهام وجود ندارد و وقتی می‌گوید رجال سیاسی یعنی شخصیت‌های سیاسی باید باشد؛ حال چه زن و چه مرد.

این همه سال گذشت و زنان تصور می‌کردند رجل سیاسی نیستند پس به فکر انتخابات نیفتادند. چه کسی باید رجل را برای زنان و مجریان قانون معنا کند؟

من یک شهروند و یک فقیه هستم و برای خودم می‌توانم اجتهاد کنم. من در نجف متولد شدم و تمام تحصیلاتم را در حوزه نجف کردم. در عرب رسم است که وقتی بخواهند کسی را تحسین کنند، می‌گویند از رجال علم است، رجال با فضیلت یا از رجال با تقواست یعنی شخصیت علمی و شخصیت با تقواست. در عرب یک امر غیر رایجی است که معنای رجل را مرد بدانند. من به دلیل اینکه بیش از 30 سال در عرب بودم با اصطلاحات آنها آشنا هستم و هیچ وقت منظورشان از رجل و رجال، مردان نبوده است. قانون اساسی هم ذکر نکرده که رئیس‌جمهور باید از مردان سیاسی باشد بلکه آورده است باید از رجال سیاسی باشند. این طور آمده است که در ایران معنای دوپهلو داشته باشد .

رجل سیاسی که در قانون اساسی آمده‌، منظورش چیست و به چه کسانی اطلاق می‌شود؟

معنای آن، شخصیت‌های سیاسی دارد. اصلاً غیر از این نیست. من در عرب بودم و غیر از این نمی‌فهمم. اگر منظورشان این بوده که رئیس‌جمهور باید مرد باشد، باید می‌نوشتند از مردان سیاسی باشد. پس چرا اسم عربی استفاده کرده است. چه دلیل شرعی جلوی این را می‌گیرد؟. اگر زنی باتقوا، با سواد، عادل، آگاه و سیاستمدار و توان مدیریت داشته باشد، چه اشکالی دارد رئیس‌جمهور شود.

رجل سیاسی یک دلیل برای ممانعت افراد برای حضور در انتخابات شده است، یعنی رقیب به افرادی که احتمال کاندیداتوری آنها می‌رود القا می‌کند که رجل سیاسی نیستید. منظور واضح از رجل سیاسی چیست؟

علم سیاست اکنون در کشور ما یک علم است و تا مقطع دکترا داریم. رجل سیاسی یعنی فردی که سیاست را بلد باشد و سیاست یعنی قدرت اداره و مدیریت.

اما زنان تجربه خوبی نداشتند همانطور که دیدید اولین وزیر زن کابینه پس از انقلاب در هفته گذشته برکنار شد.

نظر خودم را می‌گویم. وزیری که بود چه اشکالی داشت؟ من او را می‌شناسم، دختر آقای دکتر وحید است و جد بزرگواری داشت. اصلا از نظر خانوادگی، خانواده محترمی هستند. نقصی در این زن من ندیدم و شناختی که من از خانم دستجردی دارم این بود که زن باتقوا و متدینی است که خوب هم وزارت بهداشت را اداره می‌کرد. البته من وارد به مسائل سیاسی نیستم و از پشت پرده‌ها خبر ندارم.

جالب اینجاست افرادی که در ابتدا مخالف با وزارت یک زن بودند، پس از عزلش اعتراضات زیادی کردند.

برای اینکه هیچ نقصی در کارش نبود. فردی را برکنار می‌کنند که از مسائل دینی و اخلاقی ضعیف باشد اما خانم دستجردی زنی با تقوا، با علم و آگاه و با تدبیر بود. وقتی تمام این صفات حسنه را دارد، من برای چه باید بگویم که ایشان نیاید. کسی که سکان وزارت را در دست می‌گیرد، باید فردی باشد که لیاقت و صلاحیت آن را داشته باشد، این خانم به طور کامل صلاحیت وزارت بهداشت را داشت. البته باز هم می‌گویم از پشت پرده خبر ندارم.

منبه روزنامه ارمان




تاریخ : جمعه 91/10/22 | 3:15 عصر | نویسنده : خبررسان | نظر

  • ایران موزه | پاپو مارکت | بک لینک